چشمانداز کوتاهمدت و بلندمدت بازار ارز/نرخ ارز چه مسیری را طی خواهد کرد؟
محمد رجائیه در گفتوگو با اقتصادنیوز، با اعلام این مطلب ادامه داد: از آنجا که اکنون حبابی در قیمت ارز وجود ندارد، نمیتوان انتظار داشت حتی پس از توافق جامع هستهای، با کاهش شدید قیمت ارز روبهرو شویم.
وی در ادامه تحلیل خود اظهار کرد: به طور کلی اگر عوامل موثر در نرخ ارز را به دو دسته «روانی و هیجانی» و «تحولات واقعی» تقسیم کنیم، به نظر میرسد پاسخ به این سوال را باید در حوزه موضوعات روانی جستوجو کرد، نه انتظارات واقعی. چرا که بر اساس گفتههای مقامات مذاکرهکننده ایرانی، تحولات واقعی حاصل از این مذاکرات دستکم سهماه (تا دستیابی به توافق جامع) و شاید ششماه (تا زمان اجرایی شدن آن) طول خواهد کشید.
وی ادامه داد: تحولات سالهای گذشته اقتصاد ایران، باعث تخریب برخی مسیرهای فعالیت اقتصادی شده است. به عنوان مثال، فرض کنید شما میخواستید از تهران به قزوین سفر کنید؛ مسیری که یک اتوبان هم برای آن وجود داشته است. اما در سالهای اخیر نهتنها به شما اجازه عبور از این اتوبان را ندادهاند، بلکه دست به تخریب این اتوبان هم زدهاند. حالا فرض کنید در شرایط جدید، اجازه تردد را به شما میدهند، اما مشکل اینجاست که اتوبان قبلی دیگر وجود ندارد و راهی برای تردد شما موجود نیست. لازم است که شما ابتدا دست به ترمیم مسیر بزنید. بعضیها ممکن است فکر کنند که این مسیر به سرعت ترمیم میشود، اما به نظر من این اتفاق زمانبر خواهد بود.
او خاطرنشان کرد: تفاهم هستهای لوزان در یک روز تعطیل بازارهای ایران به دست آمد. اگر این خبر در روزهای شنبه یا یکشنبه هفته گذشته منتشر میشد، از آنجا که فرصت تحلیل وجود نداشت، ممکن بود باز هم تجربیات قبلی اتفاق بیفتد و افتی مقطعی در قیمتهای بازار ارز به وقوع بپیوندد. اما چون از فاصله پنجشنبه تا شنبه، عوامل بازار فرصت تحلیل بیشتری داشتند، منطقیتر رفتار کردند.
رجائیه بیان کرد: البته در روزهای پنجشنبه و جمعه که بازارهای ترکیه و امارات باز بودند و نرخ ارز در آن بازارها تعیین میشد، نوساناتی در نرخ برابری دلار و ریال مشاهده شد. اما چون بازار اصلی یعنی تهران باز نبود، به بازار داخلی منتقل نشد. حتی صبح شنبه هم که بازار گشایش یافت، در ساعات ابتدایی، رفتار هیجانی مورد اشاره هنوز وجود داشت و نرخهای نامرتبط در بازار مشاهده میشد. ولی تا ظهر، بازار کمکم منظم شد و نرخ «اسپرید» کاهش یافت. ما میدانیم که وقتی بازار هیجانی است و امکان پیشبینی قیمت وجود ندارد، فاصله بین قیمت خرید و فروش ارز بالا میرود تا ریسک خرید و فروش پوشش داده شود و هرچه بازار ثبات بیشتری داشته باشد، اختلاف نرخ خرید و فروش کمتر میشود. در مورد دلار، این عدد در حالت ثبات بازار حولوحوش 10 تومان است، اما صبح شنبه این «اسپرید» تا 150 تومان هم بالا رفته بود که نشان میداد بازار بیثبات شده است. ولی با توجه به همان تحلیل مورد اشاره، در ادامه روز، نرخ اسپرید به 40 تومان و در روزهای یکشنبه و دوشنبه به کمتر از 30 تومان رسید.
او با اشاره به صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی در مصاحبهای که تقریباً همزمان با اعلام تفاهم لوزان داشت، گفت: «بانک مرکزی به هیچ وجه جلوی پایین آمدن قیمت بازار را نمیگیرد؛ بلکه از بازار مراقبت میکند تا نوسانات موقت را که ناشی از یک شوک و هیجان پیشبینینشده است، کنترل کند.» آیا این سخنان نشانهای از یک تغییر استراتژی در مورد بازار ارز است؟ چون آقای سیف سال گذشته و هنگامی که جو روانی شکلگرفته پس از انتخابات، به رسیدن قیمت دلار به حدود سه هزار تومان منجر شد، این قیمت را «کف قیمت دلار» اعلام کرد و عملاً اجازه نداد قیمت چندان پایینتر از آن رقم برود.
وی ادامه داد: فکر میکنم اظهارات آقای سیف همواره بر مهار «نوسانات» بازار متمرکز بوده است. بانک مرکزی بهعنوان نهادی که مدیریت نرخ ارز را بر عهده دارد، اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود را تعریف کرده که هدف کوتاهمدت برای این نهاد، عمدتاً «اسموت کردن» (نرم کردن) نوسانات بازار است.
رجائیه تصریح کرد: یعنی در دوره کوتاهمدت، مهمترین هدف نرم کردن نوسانات است، نه دنبال کردن سمتوسوی نهایی و بلندمدت مدنظر در نرخ ارز. مثلاً اگر نرخ تعادلی هدف برای دلار 2500 یا 3500 تومان باشد، در شوکهای کوتاهمدت، بانک مرکزی بر حرکت بازار به سمت این ارقام متمرکز نمیشود، بلکه تلاش میکند شوکهای روانی و حرکتهای مقطعی را «اسموت» یا نرم کند. به نظر میرسد اظهارات رئیسکل بانک مرکزی عمدتاً به تفکیک اهداف کوتاهمدت و بلندمدت اشاره دارد.
او گفت: در حال حاضر به دلیل شرایط خاصی که اقتصاد ایران در آن قرار دارد، نرخ برابری دلار و ریال به صورت واحد تعیین نمیشود. یعنی بانک مرکزی یک نرخ اعلام میکند، در بازار تهران نرخ دیگری وجود دارد، در دوبی یا ترکیه نرخ برابری دیگری وجود دارد و در چین هم نرخ متفاوتی وجود دارد. یعنی یک کالا (به اسم ارز) نرخهای متفاوتی دارد که لزوماً ناشی از تفاوت در ارزش واقعی دلار نیست.
وی در ادامه گفتوگوی با اقتصادنیوز ادامه داد: بلکه ناشی از آن است که بهعنوان مثال دلار نقدشوندهای که در جیب شما قرار دارد، با دلاری که در دسترس قرار ندارد و قدرت نقدشوندگی آن پایینتر است، ارزش متفاوتی دارد. بنابراین مقایسه این دو با هم چندان مقایسه درستی نیست. ابتدا باید این دو را با یکدیگر همگن کرد و سپس مورد مقایسه قرار داد.
رجائیه یادآور شد: به همین ترتیب، در قدم اول باید بین ارزی که بانک مرکزی میفروشد با ارزی که در چهارراه استانبول به صورت نقدی و اسکناس وجود دارد، با ارزی که در بانکهای یکی از کشورهای خریدار نفت ایران است و در اختیار متقاضیان قرار میگیرد، همگنسازی صورت بگیرد. بنابراین مقایسه نرخ 2800تومانی بانک مرکزی با نرخ 3300تومانی بازار کار دقیقی نیست.
او بیان کرد: بازار ارز در ایران بازاری تقریباً انحصاری است و در حالت خوشبینانه میتوان آن را یک «انحصار چندجانبه» دانست. اینکه درآمدهای نفتی چگونه مدیریت شوند، در حرکت بازار ارز بسیار موثر است. کسری تراز بازرگانی ایران (یعنی فاصله صادرات غیرنفتی با واردات) از سال 88 تا 92 از حدود 30 میلیارد دلار به نزدیک 15 میلیارد دلار کاهش یافته است. به نظر من، یکی از دلایل اصلی این اتفاق، حرکت نرخ ارز به سمت قیمت واقعی است.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: هرچه قیمت ارز از نرخ واقعی آن پایینتر باشد، عملاً به صادرکننده خارجی سوبسید داده میشود تا کالای خود را به بازار ما بفروشد. اگر فرض کنیم که نرخ تعادلی دلار 3500 تومان باشد و نرخگذاری روی سه هزار تومان صورت بگیرد، این مابهالتفاوت 500تومانی باعث میشود کالاهای وارداتی نسبت به تولیدات داخلی ارزانتر تمام شود و گرفتاریهایی را برای بخش تولید و اشتغال کشورمان ایجاد کند.
رجائیه ادامه داد: تجربه دهههای اخیر نشان میدهد، در دوران جنگ که ایران با کمبود درآمدهای نفتی روبهرو بوده، «نرخ واقعی» ارز افزایش پیدا کرده، اما در سالهایی که درآمدهای نفتی کشور بالا بوده، نرخ واقعی ارز (و نه نرخ اسمی آن) با کاهش مواجه شده است. نحوه ورود و مصرف این منبع بزرگ ارزی (یعنی درآمدهای نفتی) در اقتصاد ایران نقش بسیار مهمی در تعیین سیاستهای کلان اقتصادی دارد و باید توسط دولت و بانک مرکزی مدیریت شود.
وی بیان کرد: همواره عوامل «روانی» و «واقعی» در تعیین نرخ هر کالایی موثرند؛ اما انتظارات روانی بیشتر در نوسانات کوتاهمدت تاثیر میگذارد و تحولات واقعی در دورههای بلندمدت. در مورد ارز نیز وضعیت به همین ترتیب خواهد بود. با توجه به انحصاری بودن بازار ارز ایران، اگر حذف تحریمها به رشد تولید و صادرات نفت و افزایش دسترسی ایران به منابع بلوکهشده ارزی منجر شود، طبیعی است که بانک مرکزی چالشهای کمتری در حوزه عرضه ارز خواهد داشت و وزن درآمدهای نفتی در محاسبات نرخگذاری بیشتر میشود. کما اینکه در دهه 70، به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، قیمت «واقعی» ارز در کشور افزایش پیدا کرد و در دهه 80 همزمان با افزایش درآمدهای نفتی، این روند معکوس شد. بنابراین هر چیزی که روی عرضه انحصاری ارز به بازار تاثیرگذار باشد، میتواند بهعنوان یک عامل موثر قیمتگذاری عمل کند.
رجائیه ادامه داد: اگر عوامل «واقعی» را بدون تغییر فرض کنیم، عرضه ارز به بازار افزایشی نخواهد داشت. چراکه صادرات نفت تغییر چندانی نمیکند، نقدشوندگی درآمدهای ارزی افزایش پیدا نمیکند و محدودیتها نیز برداشته نخواهد شد. تجربه هفته گذشته نشان داد حتی «انتظارات» هم معقولانهتر شدهاند و برخلاف برخی پیشبینیها، ما با تلاطم شدیدی در بازار ارز مواجه نشدیم. بنابراین در ماههای آینده نیز ثباتی نسبی در بازار ارز حکمفرما خواهد بود و بانک مرکزی هم ترجیح میدهد نوسانات را «اسموت» یا نرم نگه دارد تا فعالان اقتصادی با وضعیتی غیرقابلپیشبینی روبهرو نشوند.
او بیان کرد: اگر ما در اقتصاد ایران حوزههای متعددی برای سرمایهگذاری داشتیم، سهم هر حوزه و نقش آن در کلیت اقتصاد کمتر میشد. اما از آنجا که این حوزهها در اقتصاد ما محدود است (و تنها شامل بازار ارز، سکه، مسکن، بورس و بانک میشود) و در مقابل حجم نقدینگی بسیار بالایی داریم (که اقتصاد ایران توان جذب این حجم عظیم نقدینگی را ندارد) فکر میکنم بههرحال مقداری تقاضای سفتهبازی در بازار ارز باقی خواهد ماند.
رجائیه یادآور شد: ضمن اینکه تقاضای سفتهبازی را نمیتوان همیشه به عنوان یک نقطه منفی بازار به حساب آورد. تقاضای سفتهبازی در همه بازارها و در همهجای دنیا وجود دارد. البته ممکن است این سفتهبازی در مورد ارز، گاهی در اختلاف چند ریالی اتفاق بیفتد و گاهی در اختلاف چند هزارتومانی. به نظر میرسد در اختلافات کم، تقاضای سفتهبازی نقش منفیای ندارد و خود این تقاضا به نرم کردن نوسانات کمک میکند. آنچه نامطلوب به نظر میرسد، این است که منابع ارزی به مدت نسبتاً طولانی احتکار شود تا مثلاً هر دلار را با هزار تومان افزایش قیمت بفروشیم.
وی افزود: در مجموع از آنجا که کانالهای موجود برای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران محدود است، این نوع از سفتهبازی، نه فقط در بازار ارز، بلکه در همه بازارهای ما تا حدودی وجود خواهد داشت. کما اینکه در بازار سهام نیز معمولاً این اتفاق رخ میدهد و گاهی شاخص بورس به صورت انفجاری به سمت بالا حرکت میکند و مدتی بعد بهشدت سقوط میکند.
ارسال نظر