پشت پرده رابطه نزدیک ترامپ با اردوغان و پوتین | پیامد استراتژی «امتیاز در برابر امتیاز» بر اعتبار بینالمللی آمریکا
به گزارش اقتصادنیوز،دور دوم ریاستجمهوری دونالد ترامپ به تثبیت شدن الگویی منجر شد که در ادامه، کمرنگ شدن بسیاری از مرزها را به همراه داشت. در این دکترین خاص، تصمیمات سیاست خارجی با منافع شخصی و روابط تجاری بهطور سیستماتیک گره خورده است.
دکترین معامله محور ترامپ
کریستین کاریل در فارن پالیسی نوشت: ذهنیت معاملهمحور رئیسجمهور کنونی آمریکا که سیاست را ادامه منطق کسبوکار و یک جور معامله می بیند، به شکلگیری نوعی از سیاست خارجی مبتنی بر «امتیاز در برابر امتیاز» انجامیده است.
این رویکرد، برخلاف ادعای حامیان او، نه تنها نشانه واقعگرایی ترامپ نیست، بلکه عاملی است برای تضعیف هنجارهای پیشین پذیرفته شده در شفافیت، پاسخگویی و استقلال نهادی در سیاست خارجی آمریکا است.
عدالت سیاسی جایگزین کارآمدی نهادی
پرونده اسماعیل ترلمز، مقام سابق تدارکات ناتو، بهعنوان نمونهای گویا از این الگو مطرح می شود. مختومه شدن ناگهانی پرونده فساد او که تنها دو هفته پس از دیدار ترامپ و رجب طیب اردوغان در نشست ناتو رخ داد، اگرچه فاقد سرنخ های مستقیم از مداخله سیاسی است، اما از نظر زمانی چنان معنادار است که فرضیه «لطف سیاسی» را تقویت میکند. در این چارچوب، دستگاه قضایی نه بهمثابه نهادی مستقل، بلکه بهعنوان ابزاری در خدمت ملاحظات دیپلماتیک شخصی عمل میکند.
اقتصادنیوز: ترامپ و تیم امنیت ملی او تأکید دارند که تغییر حکومت در کاراکاس باید به گونهای باشد که نه تنها مادورو از قدرت کنار رود، بلکه جایگزین مشروعی نیز روی کار آید تا آمریکا بتواند در نقش حمایتی و نظارتی وارد عمل شود.
همگرایی ترامپ و اردوغان در سبک حکمرانی
رابطه نزدیک ترامپ و اردوغان اتفاقی نیست. هر دو رهبر در ادغام سیاست و تجارت، استفاده از اعضای خانواده خود در ساختار قدرت و بیاعتنایی به حقوق بشر، اشتراک دارند. برای آن ها، وفاداری شخصی مهم تر از کارآمدی و شایستگی است و دوستی های سیاسی میتوانند جایگزین قواعد رسمی شود.
در چنین فضایی، لطف کردنهای متقابل نه یک استثنا، بلکه بخشی از منطق طبیعی تعاملات سیاسی تلقی میشود.
مصونیت اخلاقی و کیفری نزدیکان
حاکمیت این منطق به ترکیه محدود نمیشود. عفو رئیسجمهور سابق هندوراس،که به قاچاق گسترده مواد مخدر محکوم شده بود، همزمان با مختومه شدن یا تخفیف در پروندههای داخلی مرتبط با نفوذ خارجی نشان میدهند که دولت ترامپ در برابر متحدان یا شرکای مطلوب خود، حاضر است تا معیارهای حقوقی و اخلاقی را نادیده بگیرد. این رویکرد پیام روشنی به بازیگران بینالمللی مخابره میکند؛ این که نزدیکی سیاسی به شخص او میتواند جایگزین پاسخگویی قضایی شود.
ارتباط منافع خانواده ترامپ با سیاست خارجی
درهمتنیدگی منافع شخصی و سیاست خارجی در سطح خانواده ترامپ به اوج رسیده است. پسران او و جرد کوشنر، دامادش، بهطور فعال در پروژههای اقتصادی گستردهای در عربستان سعودی، امارات، قطر و عمان مشارکت دارند.
دریافت دو میلیارد دلار سرمایه سعودی توسط صندوق سرمایهگذاری کوشنر، نمونهای برجسته از همپوشانی منافع خصوصی با روابط رسمی دولت آمریکا است. برآوردها نشان میدهند که بخش قابلتوجهی از ثروت جدید ترامپ پس از بازگشت به قدرت، مستقیما از طریق همین شبکه روابط به دست آمده است.
خلیج فارس؛ جایی که مرز اموال عمومی و خصوصی فرو ریخته است
حکومتهای پادشاهی خلیج فارس برای ترامپ تنها شرکای مالی نیستند. آن ها از نظر ذهنی و ساختاری نیز اشتراکات زیادی دارند.
در این حکومت ها، تمایزی میان دارایی های عمومی و خصوصی وجود ندارد و تصمیمگیری های اقتصادی کلان، در دایرهای محدود و شخصی صورت میگیرد. دخالت مستقیم محمد بن سلمان در تصویب سرمایهگذاری صندوق ثروت ملی عربستان در صندوق کوشنر، نشاندهنده همین سیاست است؛ سیاستی که به معنای خرید نفوذ سیاسی آینده، از مسیر سرمایهگذاری های اقتصادی است.
معامله بزرگ؛ سرمایهگذاری در برابر سکوت
البته اتخاذ چنین سیاستی برای عربستان بسیار ثمربخش بود. سفر ولیعهد سعودی به واشنگتن با وعده سرمایهگذاریهایی نزدیک به یک تریلیون دلار همراه بود و در مقابل، ریاض به امتیازاتی چون دسترسی به جنگندههای پیشرفته اف 35 دست پیدا کرد. در این معادله، ارزشهای ادعایی سیاست خارجی آمریکا، کاملا قربانی منافع اقتصادی کوتاهمدت شدند.
توجیه رسمی و فروپاشی هنجارها
دولت ترامپ این روابط را با ادعای خدمت به منافع عمومی توجیه میکند. سخنگوی کاخ سفید هرگونه اشاره به تعارض منافع را رد میکند و حتی مدعی زیان مالی ترامپ از ریاستجمهوری میشود. با این حال، واقعیتهای مالی و ساختاری خلاف این ادعا را نشان میدهند. همزمان، راهبرد امنیت ملی جدید آمریکا تقریبا هیچ جایگاهی برای دموکراسی و حقوق بشر قائل نیست و اقتصاد را به محور اصلی سیاست خارجی تبدیل میکند.
تعلیق قانون مبارزه با فساد
تعلیق اجرای قانون مقابله با فساد خارجی، نماد آشکاری از این چرخش است. این قانون طی دههها برای جلوگیری از رشوه، فساد و تبعات مخرب آن در تجارت خارجی آمریکا طراحی شده بود. کنار گذاشتن آن نهتنها ریسکهای اقتصادی و حقوقی را افزایش میدهد، بلکه پیام خطرناکی درباره تساهل رسمی در برابر فساد به جهان مخابره میکند.
معاملهگری ژئوپلیتیک یک تهدید راهبردی است
وقتی منطق پرداخت در برابر امتیاز به سیاست خارجی راه می یابد، خطر از سطح اخلاقی فراتر رفته و به یک تهدید راهبردی تبدیل میشود میشود، چرا که دشمنان هوشمند میتوانند طمع اقتصادی را به یک نقطهضعف تبدیل کنند. سیاست خارجیای که بر منفعت شخصی استوار باشد، بهراحتی قابل دستکاری است.
طعمه گذاری روسیه برای دولت ترامپ
رویکرد دولت ترامپ در قبال روسیه نمونهای روشن از این آسیبپذیری است. کرملین با درک دقیق از انگیزههای اقتصادی اطرافیان ترامپ، کانالهای ارتباطی خود را بر وعده سرمایهگذاری و دسترسی به منابع طبیعی روسیه بنا کرده است. ولادیمیر پوتین، برخلاف ترامپ، اقتصاد را ابزار یک پروژه ژئوپلیتیک میداند، نه هدف نهایی. او بهخوبی می داند که چگونه با وعده سود بیشتر، طرف مقابل را در موقعیت ضعف قرار دهد.
تفاوت بنیادین ترامپ و پوتین
اگرچه این دو رهبر گاه با یکدیگر مقایسه میشوند، اما تفاوتی اساسی دارند. پوتین جنگ اوکراین را نه برای رسیدن به منفعت اقتصادی ، بلکه برای به جا آوردن بخشی از مأموریت تاریخی خود درجهت بازسازی امپراتوری روسیه، آغاز کرد. همین تفاوت باعث شده تا او بتواند از ذهنیت اقتصادی ترامپ و نمایندگانش بهرهبرداری سیاسی بکند.
نظم جهانی هزینه نهایی را پرداخت می کند
در نهایت، خطر اصلی آن است که دولت آمریکا که مسحور منافع مالی کوتاهمدت است، در نهایت هزینههای بلندمدت این سیاست را نادیده بگیرد. حتی اگر تصمیمگیران دولت ترامپ روزی به اشتباه خود پی ببرند، بهای آن را اعتبار بینالمللی آمریکا، انسجام نهادی آن و ثبات نظم جهانی پرداخت خواهند کرد.
ارسال نظر